در سال 2019، DCEU همچنان به تلاش برای یافتن جایگاه خود در میان ژانر ابرقهرمانی، به ویژه با استقبال ترکیبی قبلی از فیلمهای داستانی، از جمله Batman v Superman: Dawn of Justice، Suicide Squad و Justice League ادامه میداد. همانطور که گفته شد، این دنیای سینمایی مشترک از قهرمانان و شروران دی سی کامیک به طور موثر با نسخه های دیگری مانند Wonder Woman و Aquaman درخشیده است. ثابت می کند که فرنچایز هنوز در منابع کتاب کمیک خود حیات دارد (فقط باید بیشتر بهینه شود).
این برای ابرقهرمانان دیگر از پسزمینه DC کاملاً پیشزمینه بود تا اولین نمایش خود را در صفحه نمایش بزرگ انجام دهند، از جمله افرادی مانند Shazam در فیلم Shazam 2019، قسمت هفتم DCEU. این فیلم به کارگردانی دیوید اف. سندبرگ، با بازی زاخاری لوی، آشر آنجل، جک دیلن گریزر و مارک استرانگ، نوجوانی به نام بیلی باتسون را دنبال می کند که توسط یک جادوگر باستانی با گفتن نام «شزم» به قهرمان جدیدش انتخاب می شود. به او اجازه می دهد تا به یک ابرقهرمان بالغ با ابرقدرت های مختلف باورنکردنی تبدیل شود، در حالی که با مبارزات گذشته والدین و همچنین توقف تهدیدات شیطانی دکتر تادئوس سیوانا و هیولاهای هفت گناه مرگبار او مقابله می کند. شازم!
در میان تماشاگران سینما که این ویژگی را به دلیل کارگردانی سندبرگ و بازیهای لوی، آنجل و گریزر و همچنین لحن سبکتر / حس سرگرمی تحسین میکردند، به موفقیتی انتقادی تبدیل شد. علاوه بر این، این فیلم همچنین با فروش بیش از 366 میلیون دلار در سراسر جهان به یک موفقیت در گیشه تبدیل شد، که باعث شد قسمت بعدی آن مدتی پس از اکران در سینما چراغ سبز شود. اکنون پس از گذشت چندین سال و پس از پروژه اسپین آف در سال 2022 Black Adam (یکی از افکار مختلط)، استودیو برادران وارنر و کارگردان دیوید اف سندبرگ به ماجراجویی های بیلی باتسون (و ابرقهرمان آلتر ایگوی او) بازگشتند. با فیلم Shazam! خشم خدایان. آیا این دنباله در ژانر ابرقهرمانی خود موثر است یا “جرقه” برای این نخ قهرمانانه “پسر می آید قهرمان” تمام شده است؟
داستان
ابرقهرمان بودن برای بیلی باتسون (Asher Angel) و فرم جایگزین فوقالعادهاش، Shazam (Zachary Levi)، کار آسانی نیست و با این پسر که در آستانه 18 سالگی قرار دارد و با پیر شدن خارج از برنامه مراقبتهای فرزندخوانده مواجه میشود، بسیار کثیف میشود. رشد کرده به عشق او توسط خانواده قهرمان خود از جمله فردریک “فردی” فریمن (جک دیلن گریزر و آدام برودی)، گیمر یوجین چوی (راس باتلر و ایان چن)، خواهر و برادر بزرگتر مری برومفیلد (گریس فولتون)، دارلا خوش اخلاق (ایمان) همراه او هستند. هرمان و مگان گود) و پدرو پنا خجالتی (جوان آرماند و دی جی کوترونا) که امیدوارند باند را در کنار هم نگه دارند تا از شهر فیلادلفیا در برابر تهدیدات و مشکلات محافظت کنند، اما کار تیمی شروع به محو شدن می کند زیرا گروه برنامه ریزی می کند. آینده. دختران اطلس، هسپرا (هلن میرن) و کالیپسو (لوسی لیو) که به اضطراب ابرقهرمانی بیلی نفوذ می کنند، به دنبال بازیابی Staff of the Gods هستند و به آنها قدرت می دهند تا یک بار دیگر جادو را کنترل کنند، که اخیراً توسط ارتش بازسازی شده است. جادوگر باستانی (Djimon Hounsou) که زمانی قدرت خدایان را ربوده بود. با انتقام از دنیای فانی، دختران اطلس آماده می شوند تا ویران کنند، زیرا شزم به سرعت متوجه می شود که قادر به مهار این موقعیت نیست، در حالی که فردی توسط آنته آ (راشل زگلر)، دانش آموز جدید مدرسه که علاقه مند به مهربانی ناخوشایند پسر است، حواسش پرت می شود.
خوب / بد
همانطور که قبلاً چندین بار در نقدهایم گفته ام، من بیشتر طرفدار مارول هستم تا طرفدار دی سی. من DCEU را بیاعتبار نمیکنم، بهخصوص که من عاشق بسیاری از قسمتهای ابرقهرمانی آنها، از جمله Man of Steel، Wonder Woman، Aquaman و Zack Snyder’s Justice League هستم، اما فقط احساس کردم که MCU یک فرمول برنده در داستان سرایی سینماییشان پیدا کرده است. ارائه قهرمانان و شروران مارول در جهان حق رای دادن مشترک آنها. شاید تفاوت به این دلیل باشد که MCU مارول یک ناظر (کوین فایج) برای انجام این پروژههای خاص دارد، در حالی که DCEU در یک نقطه (زک اسنایدر) این کار را انجام داد، اما خیلی زود دچار مشکل شد و قسمتهای زیادی از فیلمها بعد از لیگ عدالت در سال 2017 کمی قطع شد. از یکدیگر و بیشتر شبیه به تلاش های مستقل هستند. اما این نه اینجاست و نه آنجا، زیرا Shazam 2019 را نشان می دهد! و چگونه ثابت شد که برنده ابرقهرمانی بسیار موثر برای DCEU است.
مسلماً، بسیاری از مردم (بازیگران سینما و علاقه مندان به کتاب های مصور) این فیلم را برای تماشای فیلم جالبی می دانستند، به خصوص که کمی سبک تر (در لحن خود) و بخش های طنز آمیزتری نسبت به گذشته DCEU قبلی بود. . اگرچه، من احساس میکنم که گاهی اوقات فیلم کمی ضعیفتر به نظر میرسد و لحن کلی گاهی اوقات میتواند کمی بدبینانه به نظر برسد، با بیشتر قسمتهای قابلتوجه تاکید تاریکتری دارند، که در برابر پیشفرض سادهتر قرار میگیرد. همانطور که گفته شد، من احساس میکردم که بازیگران فیلم قوی هستند، با بازیگری که Zachary Levi به شکلی قوی نقش اصلی را بر عهده داشت و همچنین آشر آنجل و جک دیلن گریزر در نقشهای مربوطه خود دل و خنده فراوانی را ایجاد کردند. به طور کلی، من احساس کردم Shazam! نوعی “نفس هوای تازه” بود که اگرچه بهترین مطلق ورودی های DCEU نبود، اما همچنان میل به “رقصیدن با ضربان خود” را داشت و به اندازه کافی برای یک کتاب کمیک سرگرم کننده (و در عین حال کمی معمولی) به اندازه کافی ابرقهرمانی نامش را تسلیم کرد. جست و خیز کردن
به طور طبیعی، این من را به صحبت در مورد Shazam باز می گرداند! Fury of the Gods، یک فیلم ابرقهرمانی محصول 2023، قسمت دوازدهم در DCEU، و دنباله بعدی فیلم بلند 2019. در واقع، مدتی است که ما (بینندگان) Levi’s Shazam را دیدهایم، مخصوصاً با تأخیر کمی در کارها و پروژههای دیگر در DCEU که بیشتر در مرکز صحنه قرار گرفته است. همانطور که گفته شد، فیلم مدتی پس از اکران روشن شد و کنجکاو بود که ببیند چه چیزی در انتظار بیلی باتسون و خانواده جدیدش است. البته، کارگردان دیوید اف. سندبرگ عنوان شد که به عنوان کارگردان به این پروژه بازگردد، در حالی که زکری لوی بازیگر نقش Shazam را در این فیلم بازی خواهد کرد. با گذشت زمان، استعدادهای بازیگری دیگری از جمله بازیگر زن ریچل زیگلر، لوسی لو و هلن میرن به فیلم آینده پیوستند. از این جهت، دنباله این فیلم کاملا امیدوارکننده به نظر می رسید. به زودی، تریلر فیلم شروع به نمایش آنلاین (و در سینماها) کرد، که بسیاری از ویژگیهای جدید را به نمایش گذاشت و به نظر میرسید که لحنهای آرامتر فیلم اول را حفظ میکرد و همچنین تهدید قدرتمندتری را برای مقابله قهرمانان به همراه داشت.
بنابراین، با توجه به علاقه به پتانسیلی که این دنباله داشت، من کاملاً کنجکاو بودم که ببینم Shazam چیست! Fury of the Gods قرار بود زمانی که قرار بود در اول آوریل 2022 اکران شود، آن را ببیند. من می گویم که در ابتدا قرار بود اکران شود زیرا فیلم با چندین تاخیر و تغییر تاریخ مواجه بود که برخی از آنها به دلیل مبارزه مداوم با همه گیری COVID-19 و همچنین برخی از آنها برای اجتناب از رقابت در حال حرکت هستند. بنابراین، فیلم قبل از اینکه در تاریخ اکران قطعی نهایی در 17 مارس 2023 فرود بیاید تغییر کرد. من فرصتی برای دیدن این فیلم در روز افتتاحیه آن پیدا کردم و تصمیم گرفتم برای بررسی هرچه زودتر تلاش کنم. و من در مورد این Shazam چه فکر کردم! عاقبت؟ خوب، فقط خوب بود. علیرغم بالا بردن سطح داستان و اکشن بصری، Shazam! Fury of the Gods یک بازی ابرقهرمانی سرگرمکننده (و در عین حال متوسط) است که در حین اجرا و اجرای خود برخی چیزها را درست و غلط میکند. قطعاً به اندازه بلک آدام 2022 وحشتناک نیست، اما به جای اینکه داستان بیلی باستون (و خانواده ابرقهرمانش) را به سطح بعدی برساند، آن را ایمن می کند و چیزهای آشنا را حفظ می کند.
شازم! فیلم Fury of the Gods را دیوید اف سندبرگ کارگردانی می کند که از کارهای کارگردانی قبلی او می توان به Shazam قبلی اشاره کرد! ویژگی و همچنین Lights Out و Annabelle: Creation. سندبرگ با توجه به آشنایی اش با ساخت فیلم اول، مناسب ترین گزینه برای کارگردانی فیلم بعدی Shazam به نظر می رسد! عاقبت در این زمینه، من فکر میکنم که سندبرگ قطعاً موفق میشود، با تکیه بر آنچه که قبلاً شروع کرده و بر اساس آن فیلم اول ساخته شده است. در واقع، کارگردان مطمئناً باعث میشود که Fury of the Gods آن لمس کلاسیک روایت «بزرگتر» را داشته باشد، با چیزهای بیشتری برای دیدن و انجام دادن در طول فیلم. بنابراین، تجربه تماشا (به طور کلی) نسبت به آخرین Shazam بهتر است، اما به اندازه آن یکی متمرکز نیست (در ادامه در مورد آن بیشتر توضیح میدهیم). با این حال، خوب یا بد، سندبرگ با همان زیپ و طنزی که Shazam قبلی داشت به سراغ این فیلم جدید می رود! به گونهای شکل گرفته بود که Fury of the Gods مانند یک بسط مناسب برای نسخه اصلی آن در سال 2019 احساس میشد.
البته، تغییراتی اندکی ایجاد شده است که کمی برای بهتر شدن هستند، از جمله سندبرگ که باعث میشود داستان بسیار گستردهتر به نظر برسد و بیشتر از طرح قبلی در خطر باشد. بنابراین، بلافاصله خشم خدایان مانند یک فیلم بزرگتر به نظر میرسد که با شیطنتهایی از نوع «نجات جهان» در حال اجراست، که (با توجه به ماهیت داستان) احساس میکند که در خانه است و صحنههای اکشن بزرگتری را ارائه میکند که سندبرگ و تیم او در طول روایت استفاده می کند. علاوه بر این، کمی داستان بالغ برای گفتن وجود دارد که، در حالی که زمان زیادی برای طنز و بینایی دارد، احساس میکند که شخصیتها کمی بزرگ میشوند. یک لمس خوب در چند لحظه کلیدی این بدان معنا نیست که سندبرگ خشم خدایان را کاملاً تغییر نمیدهد، با اکثریت بزرگی از ویژگیها که در چندین بخش بزرگ، از جمله جنبه طنز و کمدی، همان نوع شجاعت ابرقهرمانی را احساس میکنند.
علاوه بر این، سندبرگ فیلم را با سرعتی تند نگه می دارد. در حالی که برخی از صحنهها تا حدودی مماس با جزئیات غیرضروری و/یا اضافی میشوند، خود فیلم هرگز کسلکننده یا کسلکننده به نظر نمیرسد که میتوان آنها را در سراسر آن دید و انجام داد. بنابراین، مدت زمان فیلم 130 دقیقه ای (دو ساعت و ده دقیقه) به نوعی با سرعتی سریع و با زیبایی شناسی «بینگ، بنگ، بوم» زیادی برای این بلاک باستر ابرقهرمانی پیش می رود. در پایان، اگرچه دقیقاً بزرگترین تلاش دنبالهدار نیست، اما سندبرگ همچنان موفق میشود خشم خدایان را به یک فیلم بلند سینمایی تبدیل کند، با تماشای بصری فراوان، شخصیتهای بزرگتر از حد معمول (قهرمانان و تبهکاران)، و طنز و طنز. قلبی که با تفاوت های ظریف ابرقهرمانی ترکیب می شود.
برای ارائه فیلم، میتوانم بگویم که Fury of the Gods مطمئناً از نسخه قبلی خود پیشی میگیرد و دنباله آن توانسته جنبه بصری تری را برای پروژه نسبت به Shazam قبلی ایجاد کند. به اندازه کافی درست است، بودجه این ویژگی بزرگتر است، که در کل نمایش فیلم دیده می شود، با مکان های بسیار بیشتر و چیدمان های مجموعه که پیچیده تر و جزئی تر هستند… صرف نظر از اینکه به صورت واقع گرایانه یا خارق العاده به تصویر کشیده شوند. بنابراین، ایده ارائه بیشتر جنبههای اکشن و بصری به ایجاد این مفهوم کمک میکند و کل تلاش را به یک جشن بصری برای چشمها تبدیل میکند و بیشتر شبیه یک بلاکباستر مناسب است تا آخرین سفر. بنابراین، بازیگران کلیدی «پشت صحنه» فیلم، از جمله پل کربی (طراحی تولید)، دانیل برمن (دکوراسیون صحنه)، لوئیز مینگنباخ (طراحی لباس)، و کل تیم کارگردانی هنری برای تلاشهایشان در این Shazam! عاقبت همچنین باید به جلوههای بصری فیلم اشاره کنم که فیلم میتواند به آن ببالد و من بسیاری از موجودات اسطورهای را که فیلم ارائه میکند پیدا میکنم.
این قطعا برای چشم ها مفید است و (از نظر بصری) در مقایسه با همتای 2019 خود بهبود می یابد. علاوه بر این، فیلمبرداری اثر گیولا پادوس با تکنیکهای فیلمسازی او کارهای چشمگیری را انجام میدهد که فیلم را با نماهای پویا و استفاده از خلاقیت لایه لایه نگه میدارد تا برخی از صحنهها را تازه نگه دارد و استعداد ابرقهرمانی دراماتیک را در آنها حفظ کند. در نهایت، موسیقی فیلم، که توسط کریستوفر بک ساخته شده بود، در طول فیلم بسیار خوب بود، که بسیاری از لحظات اکشن و قهرمانانهتر فیلم و همچنین لحظات دیالوگ آرامتری را به فیلم اضافه کرد. در مجموع، کار خوبی در امتیاز بک است.
متأسفانه، Fury of the Gods آن چیزی نیست که باید باشد، با برخی مناطق مشکلساز که در سرتاسر ویژگی پراکنده هستند و قطعاً آن را متوقف میکنند. چطور؟ خب، برای شروع، درست مانند تمام تلاشهای فیلم دنبالهدار، Fury of the Gods داستانی بزرگتر را با دو برابر تعداد جلوههای بصری دو برابر میکند. در حالی که اشاره کردم که زیباییشناسی بصری فیلم را دوست داشتم، به خصوص در سومین پرده فیلم، با اینکه بیشتر ویژگیها در تصاویر کامپیوتری آغشته شده است، کمی بیش از حد میشود. در حالی که من معمولاً از طرفداران این کار هستم، مخصوصاً در فیلمهای ابرقهرمانی، Fury of the Gods در چنین ظرایفی بیش از حد اشباع شده است که کمی بیش از حد درهم و برهم و پر سر و صدا میشود، که از برخی از لحظات احساسی/تاثیرگذار که فیلم میخواهد دور میشود. برای رساندن افکت های CGI قرار است تجربه را افزایش دهند / به صحنه کمک کنند …. از آن سبقت نگیرند. همچنین، مانند دنبالهها، فیلم سعی میکند «بزرگ برود یا به خانه برود» در ارائه، با سندبرگ و تیمش که تلاش میکنند پروژه را بسیار بزرگتر (و بزرگتر) از قسمت قبلی کنند. این تا حدودی کار می کند، اما قطعا در طول مسیر کثیف می شود.
علاوه بر این، Fury of the Gods، در حالی که همیشه در حال حرکت است، کاملاً پف کرده است. خسته کننده به نظر نمی رسد، با این حال هنوز زمان زیادی وجود دارد که روایت با سکانس هایی که واقعاً به جایی نمی رسند، زائد به نظر می رسد. شاید فیلم را میتوانستند بهراحتی (شاید پنج یا ده دقیقه خوب) برای مدتزمان فشردهتر کاهش دهند تا «چربیها را از بین ببرند». حتی با این تصور، داستان Fury of the Gods، در عین جذابیت، در سراسر نقشه و کاملاً شلخته به نظر می رسد. مقصر کیست؟ خب، ابتدا میتوانم بگویم که فیلمنامه فیلم که توسط هنری گیدن و کریس مورگان نوشته شده است، یکی از مؤلفههای اصلی در آن نقد خواهد بود، با اینکه مسیر روایت کمی شلخته است.
این فیلم قطعاً شخصیتهای زیادی دارد (قهرمانان، تبهکاران و شخصیتهای فرعی)، بنابراین در حال حاضر چیزهای زیادی برای دستکاری وجود دارد و من احساس کردم که فیلمنامه فیلم به نوعی زیر آن ناهمواری خم شده است. بنابراین، برخی از شخصیتها (حتی یکی از شخصیتهای اصلی) به نفع استعداد بیشتر در اکشن تماشایی در پشت سوزن قرار میگیرند یا توجه خاصی را به شخصیتهای دیگری که فیلم میخواهد روی آنها متمرکز شود، هدایت میکند. به علاوه، داستان واقعی Fury of the Gods قطعاً میتوانست در فرآیند استوریبورد اصلاح شود. قطعاً ایدههای خوبی در طرح داستانی وجود دارد، اما در عین حال، چیزی در مورد آن کمی بد به نظر میرسد. برخی از ضربات داستانی به طور کامل بررسی نشده اند، چند انگیزه به اندازه کافی با جزئیات توضیح داده نشده اند، و برخی چیزها به هیچ جا نمی رسند. باز هم، قطعاً «جای بهبود» خاصی در فیلمنامه وجود دارد، زیرا جنبههای داستان میتوانست (یا بهتر است بگوییم باید) برای طرحی دقیقتر برای این ویژگی مشخص میشد.
یکی دیگر از مولفههای این بیانیه در خود سندبرگ یافت میشود و در حالی که من او را به خاطر احساس تداوم فیلم ستایش کردم، Fury of the Gods هنوز در اجرای کلی خود با مشکل مواجه است. با توجه به حجم طولانی داستان و رشته های داستانی شخصیت ها که باید به تصویر کشیده شوند، سندبرگ قطعاً برای ایجاد تعادل در فیلم تلاش می کند و واضح است که دیدگاه نهایی او برای پروژه دقیقاً آن چیزی نبود که در ویرایش نهایی تصویر تولید شد.
یکی دیگر از مشکلات هدایت سندبرگ هنوز هم لحن کلی این ویژگی است. جنبه کمدی، در حالی که گاهی اوقات سرگرم کننده است، هنوز کمی بیش از حد جوان به نظر می رسد، حتی اگر خود شخصیت ها کمی بزرگ شده باشند. این، البته، برخی از لحظات سبک دل را کمی اجباری و در مواقعی جذاب می کند. کنار هم قرار گرفتن آن با عناصر تیره تر به جای هماهنگی، ساینده است. این به نوعی مشکلی بود که من با فیلم اول داشتم و در این دنباله دوباره سر زشت خود را نشان میدهد، با لحنهای تیره و صحنههایی که کمی بیش از حد به نظر میرسند و واقعاً با ظرافتهای نوجوانانهتر «جلو» نمیشوند ( فیزیکی یا دیالوگی) که فیلم می خواهد منتقل کند. بنابراین، سندبرگ Fury of the Gods را به یک آشفتگی (تنی) تبدیل میکند که گویی فرانچایز فیلم (به طور کلی) هنوز نمیتواند بفهمد که واقعاً میخواهد چه باشد.
بازیگران فیلم Fury of the Gods تا حد زیادی قوی هستند و بسیاری از استعدادهای بازیگری (چه قدیم و چه جدید) درگیر هستند و تمام تلاش خود را برای به تصویر کشیدن این قهرمانان و شرورهای خاص در این داستان ابرقهرمانی انجام می دهند. در حالی که اکثر آنها خوب هستند، تعداد کمی وجود دارند که برای این ویژگی بسیار گسترده هستند و مقدار زیادی ندارند.
بازیگر اصلی فیلم زاخاری لوی است که نقش شخصیت بزرگسالان بیلی باتسون را بازی میکند. لوی که بهخاطر نقشهایش در فیلمهای Chuck، American Underdog و Tangled شناخته میشود، مطمئناً تعدادی فیلم و پروژههای دیگر را در طول زندگی حرفهای خود و حتی بیشتر از آخرین باری که با تکرار شخصیت Shazam انجام داد، تولید کرده است. همانطور که گفته شد، او به وضوح یک قدم در نقش خود را از دست نداده است، به طوری که Levi شخصیت را با تک لاین های پرزرق و برق و انرژی کاریزماتیک در طول تمام تلاش آغشته کرده است.
این گواهی بر توانایی بازیگری لوی در حمل فیلم است (این که خوب باشد یا بد بستگی به بیننده دارد) و به وضوح نشان می دهد که بازیگر به این فیلم خاص و خود شخصیت علاقه دارد. با این حال، کمی عجیب است، زیرا لوی در مقایسه با همتای نوجوان خود، با ابرقهرمان بزرگسال فیزیکی Shazam، بیشتر از صفحه نمایش استفاده می کند. با این حال، لوی از زمان اضافی نمایشگر نسبت به قبل بیشترین استفاده را میکند و مطمئناً وزن (در بیشتر ویژگیها) را روی دوش خود حمل میکند، که Fury of the Gods را برای قطعاتش لذتبخش میکند. به طور خلاصه، لوی همچنان به تجسم کامل آن شخصیت کودکانه/نوجوان که در یک شخصیت ابرقهرمانی بزرگسال گیر افتاده است، ادامه میدهد و قطعاً همچنان بهترین بخشی است که فیلم ارائه میکند.
متأسفانه، در حالی که Levi’s Shazam زمان بیشتری را برای نمایش در اختیار دارد و همچنان به درخشش خود ادامه میدهد، بازیگر اشر آنجل (داربی و مردگان و اندی مک) در نقش بیلی باتسون در فیلم Fury of the Gods به عقب رانده میشود. در حالی که اولین فیلم فضای زیادی را در اختیار آنجل قرار داد تا شخصیت بیلی و مبارزات شخصی او در مورد هویت و آرمان های یک خانواده را در آغوش بگیرد، فیلمنامه Fury of the Gods فضای زیادی برای بازیگر ایجاد نمی کند. ویژگی بله، روایت در ابتدا با چند مشکل شخصی برای ترس بیلی از بیرون رفتن از سیستم نگهداری و ترک خانوادهاش پایهای میگذارد، اما فیلم هرگز این نکته خاص را به درستی بیان نکرد. بنابراین، شخصیت بیلی آنجل در فیلم به حاشیه میرود که ناامیدکننده است. او هنوز هم در این نقش خوب است، و قوس او در این نقش مکانی طبیعی برای شخصیتش است، اما فقط حیف است که ما (به عنوان بینندگان) صحنه های زیادی با او در این دنباله نداشته باشیم.
یکی از تغییرات دیگری که در فیلم ایجاد شده، صرف زمان بیشتر با شخصیت فردی است، دوستی صمیمی بیلی در خانواده فرزندخواندهاش و بار دیگر جک دیلن گریزر بازیگر (IT و لوکا) نقش او را بازی میکند. گریزر مطمئناً در طول دوران جوانیاش و بازی در چنین کهن الگوهای شخصیتهای بینالمللی/نوجوان نامی برای خود دست و پا کرده است، که او را در بین بازیگران جوانتر قابل تشخیصتر میکند. گریزر به خوبی میداند که چگونه شخصیتی مانند فردی را بازی کند و با توانایی خود در تند صحبت کردن و تند حرف زدن با شوخ طبعی خود، همچنان منبع طنز در طول تصویر است.
جالب اینجاست که این فیلم کمی بیشتر به او توجه شده است، با داستان فرعی یکی از دختران اطلس. برای من، گریزر بهترین استعداد جوان درگیر در Fury of the Gods است… حتی بیشتر از Angel’s Billy. بهعلاوه، گریزر با شخصیت هونسو در فیلم همراه میشود که صحنههای زمانبندی کمدی را تولید میکند که به خوبی کار میکنند. سایر خواهران و برادران بیلی، از جمله بازیگر جووان آرماند (بارش برف و میانه) در نقش پدرو پنا، بازیگر فیث هرمان (این ما هستیم و دوو) در نقش دارلا دادلی، بازیگر ایان چن (فرش از قایق و فانتزی نانسی) در نقش یوجین چوی. و گریس کارولین کری (فال و آفرینش آنابل) در نقش مری برومفیلد، لحظه های خود را یکی دو بار در کانون توجه قرار می دهد و درک تداوم خوبی را در فرنچایز ایجاد می کند، که (دوباره) زمینه زیادی را برای بازیکنان جوان فراهم می کند.
علاوه بر این، شخصیتهای ابرقهرمان آلتر ایگوی بزرگسال خانواده بیلی در فیلم Fury of the Gods کمی بیشتر از صفحه نمایش استفاده میکنند، که نگاهی سرگرمکننده به همتایان جوانتر ارائه میدهد. این شامل آدام برودی (O.C. و آقای و خانم اسمیت) در نقش سوپر قهرمان فردی، بازیگر راس باتلر (13 دلیل چرا و برای همه پسران: همیشه و برای همیشه) در نقش سوپر قهرمان یوجین، بازیگر دی. کوترونا (Windfall و From Dusk Til Dawn: The Series) در نقش سوپر قهرمان پدرو، و مگان گود (آجر و مثل یک مرد فکر کن) در نقش سوپر قهرمان دارلا، با بازیگر گریس کارولین کری در نقش سوپر قهرمان مری. همانطور که گفتم، خیلی خوب بود که دیدیم این استعدادهای بازیگری کمی بیشتر روی صفحه نمایش میافتند و از شخصیتهای نوجوان جوانترشان تقلید میکنند و دوباره میبینیم که با Levi’s Shazam شریک میشوند.
آخرین بازیکنان بازگشته در فیلم شامل بازیگر جیمون هونسو (الماس خونی و مرد پادشاه) در نقش جادوگر باستانی (معروف به Shazam) و بازیگر مارتا میلانز (White Lines و El embarcdero) و بازیگر کوپر اندروز (The Walking Dead and) می شود. توقف و آتش گرفتن) در نقش رزا و ویکتور واسکوئز، والدین رضاعی بیلی و خواهر و برادرش. به این ترتیب، هونسو زمان بیشتری برای نمایش در تصویر دارد، با شخصیت جادوگرش که کمی بیشتر در طرح فیلم انجام می شود. بهعلاوه، او با فردی گریزر جفت میشود، که شوخیهای کمدی بسیار خوبی را بین این دو ارائه میکند، در حالی که میلانز و اندرو، که هنوز در نقش رزا و ویکتور خوب هستند، به همان میزانی که در صفحه نمایش داشتند، واگذار میشوند. فیلم قبلی، در چند قطعه کمدی و همچنین در چند صحنه تلخ کمک کرد.
در سمت شرور، Fury of the Gods سه شخصیت جدید در Hespera، Kalypso و Anthea (دختران اطلس) را به نمایش میگذارد که توسط بازیگرانی مانند هلن میرن، لوسی لیو و ریچل زگلر بازی میشوند. از بین این سه نفر، میرن که به خاطر نقشهایش در پارک گاسفورد، ملکه و دروغگوی خوب شناخته میشود، بهترین حضور در صفحه نمایش را دارد و قطعاً دیالوگهایش را با لذت لذت میبرد. شخصیت او کمی سرراست است، که هسپرا را کمی صاف می کند، اما فقط دیدن نقش یک شرور در یک فیلم ابرقهرمانی میرن همه چیز را ارزشمند می کند. بنابراین، هسپرای میرن، اگرچه خلاقترین شخصیت شرور در DCEU نیست، اما همچنان موفق میشود نقشی پیدا کند که این بازیگر تحسینشده بازی کند و (همه به وضوح میتوانند ببینند) که او از بازی در چنین شخصیتی لذت میبرد. در وسط، لیو، که برای نقشهایش در Elementary، All McBeal، و Kill Bill Vol. 1، «گستردهترین» شخصیت فیلم را به خود اختصاص میدهد، و کالیپسو در نیمه دوم فیلم نقش «بد بزرگ» را بازی میکند. مانند شخصیت شخصیتش، کالیپسو میتواند خشم آشفتهای را نشان دهد و لیو این مقدار را به درستی طرح میکند، با این حال گاهی اوقات کمی بد جلوه میدهد. شاید سندبرگ میخواست آن را اینطور به تصویر بکشد، اما من فقط احساس کردم که چیزی خراب است. به علاوه، این که لیو در نقش چوبی است و انرژی مشابهی با میرن یا زگلر ندارد، کمکی نمی کند.
بنابراین، Kalypso لیو در نهایت احتمالاً کم جذاب ترین و فراموشکارترین شخصیت فیلم است. در مورد زگلر، که به خاطر نقشهایش در داستان وست ساید شناخته میشود، او احتمالاً متعادلترین شخصیت را در بین این سه شخصیت دارد، به طوری که تصویری که از آنته آ به تصویر میکشد، صدای استدلال در میان آنهاست. این بیشتر به دلیل تعامل بیشتر شخصیت او با گریزر فردی در بیشتر ویژگی و همچنین ارتباط “انسانی” تر با بازیگران / داستان است. همانطور که گفته شد، بسیار شبیه به هسپرا و کالیپسو، بیشتر مراحل توسعه داستان او نسبتاً ابتدایی و بسیار گسترده است، که میتوان آن را بهطور قابل پیشبینی فرمولی دانست. با این حال، من احساس می کردم که زگلر در این نقش به خوبی کار کرده است. فقط ای کاش زمان بیشتری برای رشد شخصیتش داشت، زیرا آنته آ جالب ترین جنبه یک خدا را داشت. بعلاوه، من قدرت “دسترسی” او را بسیار جالب دیدم.
در نهایت، Fury of the Gods دارای دو پایان مخفی تخم مرغ عید پاک است که به ارائه ایده های جالب کمک می کند، یکی در نقطه اعتبار و دیگری در پایان (پس از تیتراژ). من آن را در مورد آنچه در آن دو صحنه خاص پس از اعتبار پوشش داده شده است خراب نمیکنم، اما آنها کمی جالب هستند و برایشان «زنگ» است. با این حال، کمی ناامیدکننده است، زیرا این صحنهها بیشتر رویدادهای آینده را برای یک جهان سینمایی رو به مرگ که ممکن است هرگز به چشم نیایند… بسیار شبیه به آینده Knightmare در Batman v Superman: Dawn of Justice و Zack Snyder’s Justice League نشان میدهند.
افکار نهایی
دختران اطلس بازگشته اند و به دنبال تسلط بر دنیای فانی هستند زیرا بیلی باتسون و خانواده فرزندخوانده اش باید نقشه های آنها را خنثی کنند و روز را در فیلم Shazam نجات دهند! خشم خدایان. آخرین فیلم کارگردان دیوید اف. سندبرگ، آنچه را که او توانست در فیلم 2019 ایجاد کند ادامه میدهد و بر اساس آن ساخته میشود، با دنبالهای که به همان اندازه سرگرمکننده و به راحتی قابل دسترسی است. در حالی که فیلم برای یافتن یک تعادل مناسب از اکشن و درام و همچنین چندین شخصیت مسطح تلاش می کند، این ویژگی هنوز هم با لحظات احمقانه کافی، تماشای بصری پرفروش، یک امتیاز عالی، و در مجموع یک بازیگر کاملاً قوی، تاثیری سرگرم کننده دارد.
من شخصاً فکر می کردم که این فیلم جایی بین خوب و خوب است. اساساً، به نوعی انتظارات من را برآورده کرد (من چیز زیادی برای این دنباله نداشتم)، اما دقیقاً “من را غافلگیر نکرد”. بنابراین، به نوعی حتی کمی می شکند. این کاملاً وحشتناک نیست همانطور که برخی میگویند، اما واضح است که دقیقاً آن پیروزی «اسلم دانک» نیست که آنها انتظار داشتند. بنابراین، توصیه من برای این فیلم همچنان یک پیشنهاد «توصیهشده» خواهد بود، زیرا مطمئن هستم که تماشاگران معمولی فیلم و طرفداران اولین Shazam! از این ویژگی لذت خواهد برد، اما یک بیننده ممکن است مجبور شود کمی توقعات خود را کاهش دهد، به همین دلیل است که من نیز به فیلم یک “انتخاب بد” می دهم.
همانطور که گفته شد، پایان داستان ادامه ماجراهای بیلی باتسون و خانواده ابرقهرمانی Shazam او را به تصویر می کشد، اما با توجه به وضعیت DCEU و راه اندازی مجدد دنیای سینمایی، چنین رویدادی بعید به نظر می رسد. با این حال، بدون توجه به آن تصور، Shazam! Fury of the Gods موفق میشود نمایش مناسبی را در تعهد خود پیدا کند و اگرچه بهترین و درخشانترین از این مجموعه قهرمانان و تبهکاران نیست، اما به اندازه کافی برای حواسپرتی کافی است.
3.4 از 5 (توصیه شده / Iffy Choice)
Shazam! Fury of the Gods صد و سی دقیقه است و دارای رتبه PG-13 برای سکانس های اکشن و خشونت و زبان است.
دیدگاهتان را بنویسید