۳۰ فیلم برتر دهه ۱۹۹۰ (قسمت اول)
۲۰ لبوفسکی بزرگ (۱۹۹۸)
یک فیلم معمایی تاریک و شاید حتی وجودی که کاملاً برای خنده پخش می شود، لبوفسکی بزرگ به راحتی یکی از خنده دارترین فیلم های دهه ۱۹۹۰ است. داستان فیلم The Dude – یک تنبل عجیب و دوست داشتنی است که در طول زندگی می چرخد – در حالی که پس از اشتباه گرفتن با یک میلیونر، برای تعویض فرش خود به سفری عجیب و آشفته می رود.
طرح داستان وحشی است، و فیلم آگاهانه پوچ بودن همه آن را تصدیق می کند، در این روند چیزهایی که ممکن است در غیر این صورت گیج کننده و خسته کننده به نظر برسند، خنده دار می شوند. این یک نقطه اوج در فیلمشناسی فوقالعاده قوی برادران کوئن است و بازیهای نمادینی را از کل بازیگران آن، بهویژه جف بریجز و جان گودمن به نمایش میگذارد.
۱۹ “باشگاه مبارزه” (۱۹۹۹)
دهه ۱۹۹۰ دیوید فینچر با کارگردانی فیلم تفرقهانگیز (البته غیرقابل جبران) بیگانه ۳، شروعی سخت داشت، اما در سالهای بعد همه چیز برای او تغییر کرد. او در سال ۱۹۹۵ فیلم ترسناک و رازآلود/هیجانانگیز Se7en را ساخت و سپس در سال ۱۹۹۹ یکی از محبوبترین فیلمهای کلاسیک کالت تمام دوران را با Fight Club ساخت.
این یک تریلر روانشناختی بسیار تاریک (و شگفتآور خندهدار) درباره مردی به ظاهر ملایم است که با یک باشگاه مبارزهای زیرزمینی (و در نهایت انقلابی) درگیر میشود. با روایتی پر پیچ و خم نمادین، سرعتی بیامان سریع، و تصاویری خلاقانه فراوان، به درستی به عنوان یکی از بهترینهای دهه شناخته میشود.
۱۸ “ویل هانتینگ خوب” (۱۹۹۷)
یک درام صمیمانه در دوران بلوغ که شاید بهترین نقش را برای رابین ویلیامز به ارمغان آورد، و ثابت کرد که برای ستارهها/نویسندگان مت دیمون و بن افلک موفقیتآمیز بود، ویل هانتینگ خوب واقعاً خوب است. این یک داستان ساده در مورد مبارزات دوران جوانی و دوستی های بعید است، اما قلمرو آشنا را با تخصص استخراج می کند.
نتیجه یک فیلم کاملاً احساسی و بسیار گسترده است که با این وجود مقاومت در برابر آن سخت است. فیلمنامه فیلمی پرشور و صمیمانه است و ویلیامز برای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در جوایز اسکار کاملاً شایسته بود (فیلمنامه برنده اسکار نیز شد).
۱۷ «ترمیناتور ۲: روز داوری» (۱۹۹۱)
The Terminator محصول ۱۹۸۴ یک فیلم عالی سفر در زمان در مقیاس کوچک بود که یک زن را دنبال می کند که سعی می کند از یک سایبورگ آینده نگر فرار کند که برای دیدن مرده او هیچ توقفی نمی کند. به نوعی، دنباله ۱۹۹۱، Terminator 2: Judgment Day، حتی بهتر از این هم شد، به همان خوبی که اولین فیلم علمی تخیلی بود، در عین حال که بودجه بیشتری داشت و اکشن تماشاییتری داشت.
در اینجا، سارا کانر بازمیگردد، اگرچه پسرش – که سایبورگ در فیلم اول از تولدش جلوگیری میکرد – بزرگ شده است و خودش باید توسط دشمن دیگری از آینده محافظت شود. این فیلم قلب، طنز و سکانسهای اکشن هیجانانگیزی دارد و ستاره آرنولد شوارتزنگر هرگز بهتر از این نبوده است.
۱۶ “شب های بوگی” (۱۹۹۷)
یک درام گسترده که در دهههای ۱۹۷۰ و ۸۰ اتفاق میافتد که تأثیر آشکاری از آثار رابرت آلتمن و مارتین اسکورسیزی دارد، شبهای بوگی یک فیلم سرگرمکننده و بیپایان قابل تماشا است. این فیلم حول صنعت فیلم بزرگسالان متمرکز است و با دنبال کردن تعداد زیادی از شخصیتها، فراز و نشیبهای کار در داخل و اطراف آن را نشان میدهد.
اگرچه پل توماس اندرسون، کارگردان، آزادانه از آن فیلمسازان فوقالذکر وام میگیرد، اما همچنان این فیلم را متعلق به خود میسازد، و این واقعیت که از نظر کیفیت با پیشینیان معنویاش قابل مقایسه است، ارجاع دادن به آن را آسانتر میکند. اندرسون آن را در سال ۱۹۹۹ با یک درام بزرگ دیگر (و گسترده) دنبال کرد که شامل بازیگران بزرگی از شخصیت ها با مگنولیا بود.
۱۵ “ماتریکس” (۱۹۹۹)
آنچه را که می خواهید در مورد دنباله ها بگویید (به هر حال آنها تفرقه افکن هستند)، اما به سختی می توان انکار کرد که ماتریکس ۱۹۹۹ یک فیلم کلاسیک اکشن/علمی تخیلی است. این داستان به دنبال مردی است که تمام واقعیتش یک توهم است، و به او این اختیار داده می شود که به مبارزه با نیروهایی بپیوندد که این توهم را حفظ می کنند و در عین حال کل نژاد بشر را به بردگی، خوابیده و بی خبر از حقیقت نگاه می دارد.
این پرسشهای فلسفی جالبی را مطرح میکند در حالی که فقط یک داستان فوقالعاده سرگرمکننده است که پر از سکانسهای اکشن فوقالعاده است. استفاده از اسلوموشن تا حد مرگ تقلید شده است، اما هنوز هم عالی به نظر می رسد، و ترکیبی از درگیری با اسلحه و مبارزه تن به تن فیلم در چنین دنیای علمی-تخیلی منحصر به فردی هنوز شبیه هیچ چیز دیگری نیست.
۱۴ شاهزاده مونونوکه (۱۹۹۷)
مطمئناً رقابت سختی دارد، اما شاهزاده مونونوکه به راحتی یکی از بهترین فیلمهای کارگردانی شده توسط هایائو میازاکی است. داستان مرد جوانی را دنبال میکند که سعی میکند خود را از شر یک نفرین خلاص کند و ماجراجوییاش او را درگیر یک درگیری چشمگیر بین یک دهکده صنعتی و موجوداتی میکند که در جنگلی مجاور زندگی میکنند.
شاهزاده مونونوکه در ترکیب فانتزی و ماجراجویی با یک داستان احساسی و یک پیام محیطی کاملاً استدلالی، جاه طلب است و در عین حال در پیوند دادن همه آن ها موفق است. حتی کسانی که معمولاً طرفدار انیمیشن های ژاپنی نیستند، باید به دنبال آن باشند، زیرا تجربه تماشای بی نظیر، متحرک و هیجان انگیزی را ارائه می دهد.
۱۳ “نابخشوده” (۱۹۹۲)
از بین وسترن های مختلفی که کلینت ایستوود افسانه ای در آنها ظاهر شده است، Unforgiven ممکن است بهترین فیلم او باشد. این یک فیلم تاریک و شدید است که پس از اینکه یک کلانتر فاسد شهری کوچک در اجرای درست عدالت در مورد عاملان یک جنایت وحشیانه ناکام می ماند، یک شکارچی جایزه بازنشسته را دنبال می کند که آخرین کار را انجام می دهد.
قابل درک است که چرا در جوایز اسکار اینقدر خوب عمل کرد، از جمله بردن بهترین فیلم به خانه. این یک وسترن است که تقریبأ در هر سطحی به سختی می توان از آن ایراد گرفت، داستانی به خوبی روایت شده، اجراهای عالی و تصاویری عالی ارائه می دهد. همچنین به دلیل نحوه اظهار نظر – و ساختارشکنی – وسترن های آمریکایی قدیم متمایز است.
۱۲″پیانو” (۱۹۹۳)
جین کمپیون اولین کارگردان زن برنده نخل طلای جشنواره کن برای کارگردانی فیلم پیانو شد. این فیلم شایسته بود، زیرا پیانو یک فیلم فراموش نشدنی و فراموش نشدنی است که داستان آن به دنبال زنی لال است که پس از ازدواج با دخترش به نیوزیلند می آید.
این می تواند گاهی اوقات یک ساعت سنگین بسازد، اما داستان قطعا به خاطر روش خام ارائه شده به یاد ماندنی است، و همچنین به خوبی با جلوه های بصری زیبا و امتیاز عالی تکمیل شده است. به نظر می رسد فیلمی است که به زیبایی به پیری خود ادامه می دهد، با کیفیتی غیرقابل انکار بی زمان و احساس تقصیر از هر نظر دشوار است.
۱۱ Heat (۱۹۹۵)
اگرچه فیلمشناسی او مملو از فیلمهای جنایی/اکشن نمادین است، Heat بدون شک شاهکار مایکل مان است. این یک فیلم دزدی در مقیاسی حماسی است که تقریباً سه ساعت پخش می شود و زمان خود را بین نمایش یک باند دزد که یک سرقت بلندپروازانه از بانک را سازماندهی می کنند و دنبال کردن یک کارآگاه سر گرم و تیمش در تلاش برای متوقف کردن باند تقسیم می کند.
همه اینها در حوزه اجرا و جاه طلبی است که باعث می شود فیلمی که ممکن است در غیر این صورت یک فیلم پلیسی در برابر دزدان معمولی باشد را به چیزی بزرگ، جسورانه و از لحاظ احساسی شدید تبدیل کند. ارزش تماشای سکانس اکشن اصلی را به تنهایی دارد که به راحتی به عنوان یکی از بهترین تیراندازی های تاریخ سینما رتبه بندی می شود.
دیدگاهتان را بنویسید