در حالی که هر فیلمی که در دهه 1990 اکران شد برنده نبود، اما به جرات می توان گفت که در کل دهه قدرتمندی برای سینما بود. بین سالهای 1990 تا 1999 تعداد زیادی فیلم بزرگ منتشر شد و از بین آن فیلمهای عالی، انتخاب بهطور شگفتآوری متنوع است. دههای بود که شاهد اکران تعداد زیادی از بلاکباسترهای نمادین، فیلمهای کوچک/مستقل جذاب، و تعداد زیادی فیلم کلاسیک بینالمللی که به زبان انگلیسی هم نبودند.
آنچه در ادامه میآید، رتبهبندی برخی از بهترینها، در مورد فیلمهایی است که در دهه 1990 اکران شدند. هدف رتبهبندی زیر برجسته کردن فیلمهای واقعاً عالی و/یا فیلمهایی است که به نوعی این دهه و احساس کلی آن را خلاصه میکنند. همه این فیلمها تا به امروز دوام آوردهاند و قدیمی شدهاند، و تماشای هر یک برای طرفداران فیلم چه معمولی و چه متعصب ضروری است.
کسب اطلاعات بیشتر: SHAZAM! نقد و بررسی FURY OF THE GODS (2023)
30’L.A. محرمانه (1997)
لس آنجلس محرمانه که به عنوان یک نمونه نمادین از نئو نوآر ایستاده است، یک فیلم جنایی/معمایی جذاب است که ماهرانه نوشته شده است و بازیگران خوبی در آن حضور دارند. در این طرح چندین کارآگاه میبیند که همگی تلاش میکنند به یک قتل جمعی وحشیانه در یک غذاخوری آخر شب که توسط فردی مسلح به تفنگ ساچمهای مرتکب شده است، برسند.
از سبکی غوطه ور است و از بازسازی بسیار متقاعد کننده لس آنجلس در دهه 1950 برای محیط خود سود می برد. اگرچه داستان در ظاهر ساده به نظر میرسد، اما نحوه بازگشایی آن (و پیچیدهتر میشود) است که همه چیز را جذاب نگه میدارد، و همچنین کمک میکند که در یک نقطه، داستان و پیشرفت آن هر دو غیرقابل پیشبینی شوند.
29″جیغ” (1996)
برخی از فیلمها خط باریکی را بین پخش مستقیم برخی از ترانهها در حالی که به تقلید از دیگران تقلید میکنند، طی میکنند، با فیلم اصلی Scream محصول 1996، نمونهای عالی از فیلمی است که این کار را برای ژانر ترسناک انجام میدهد. یک فرضیه اسلشر آشنا تا حدودی جدی گرفته می شود، اما در عین حال مورد بحث و طنز قرار می گیرد، عمدتاً به دلیل آگاهی شخصیت ها از “قوانین” موجود در فیلم های ترسناک.
این نوع رویکردی است که میتواند در دستان اشتباهی بداخلاق یا تحقیرآمیز به نظر برسد، اما خوشبختانه، وس کریون، فیلمساز، دستان مناسبی برای فیلمی مانند این داشت. او همان کاری را که در کابوس جدید در سال 1994 انجام داد را قبول می کند و فرمول را اصلاح و کامل می کند و Scream را به یکی از ضروری ترین فیلم های ترسناک دهه خود تبدیل می کند.
28Trainspotting (1996)
در طول دهه 1990 تعداد زیادی فیلم سنگآلود و بینقص منتشر شد، اما تعداد کمی از آنها به اندازه Trainspotting سخت و بینقص بودند. این فیلمی است که در اسکاتلند اتفاق میافتد و گروهی از جوانان را در صحنه مواد مخدر ادینبورگ دنبال میکند و صادقانه اوج و پایینترین سطح اعتیاد به مواد مخدر (به معنای واقعی کلمه) را به تصویر میکشد.
این فیلمی است که میتواند در یک صحنه خندهدار باشد، صحنه بعدی را متشنج کند، دقایقی بعد وحشتناک باشد و بعد از مدت کوتاهی بهشدت غمانگیز باشد. این هرج و مرج زندگی شخصیت ها را به شیوه ای متقاعد کننده و فوق العاده متعادل نشان می دهد و هرگز از واقعیت چنین سبک زندگی دوری نمی کند. هم خوب و هم بد همچنین در سال 2017 یک دنباله شگفتانگیز خوب داشت که به همان اندازه ارزش دیدن را دارد.
27تلما و لوئیز (1991)
حتی اگر از پایان معروف آن اطلاع داشته باشید، تلما و لوئیس هنوز هم سفری است که ارزش آن را دارد، زیرا در نهایت به همان اندازه سفر به مقصد مربوط می شود. این یکی از بهترین فیلمهای جادهای در تمام دوران است که دو زن را دنبال میکند که بعد از اینکه یکی از آنها مردی را در دفاع از خود میکشد، فرار میکنند و این دو را به هم پیوند میدهد در حالی که قانون تلاش میکند آنها را ردیابی کند.
سوزان ساراندون و جینا دیویس هر دو به عنوان شخصیتهای اصلی عالی هستند، و فیلم دارای یک بازیگر مکمل قوی است که شامل هاروی کایتل و (یک بسیار جوان) براد پیت میشود. این فیلم توسط ریدلی اسکات اغلب قابل اعتماد نوشته شده و به خوبی کارگردانی شده است و تماشای آن پس از گذشت سالها همچنان سرگرم کننده و احساسی است.
26 “Chungking Express” (1994)
آیا نقشه مشخصی برای Chungking Express وجود دارد؟ گفتنش یه جورایی سخته می توانید استدلال کنید که در اینجا دو داستان در حال بازی است که یکی کاملاً ناگهانی در نیمه راه دیگری را تصاحب می کند.
شاید سوال بهتر این باشد که «آیا چانگ کینگ اکسپرس نیاز به طرح داستان دارد؟»، از آنجایی که این یک فیلم است، از ندانستن خلاصه کردن دور میشود، اما به خوبی میدانیم که تجربهای عالی را تجربه کردهاند. از جلوههای بصری رویایی گرفته تا استفاده عالی از موسیقی تا محتوای احساسی و غافلگیرکننده آن، این یک فیلم جنایی/عاشقانه/درام است که بهتر از هر چیز دیگری به موضوعات تنهایی، اشتیاق و تعلق میپردازد و شایسته است که به عنوان یک فیلم در نظر گرفته شود. کلاسیک
25″فارست گامپ” (1994)
فارست گامپ یکی از معروف ترین فیلم های دهه 1990 است، و اگرچه به هیچ وجه کامل نیست، اما ویژگی های مثبت آن بدون شک آن را به یکی از بهترین های دهه 90 تبدیل می کند. این کاراکتر عنوان را در حالی دنبال میکند که او در طول زندگی میچرخد، به فراز و نشیبهای آن به روش خودش نزدیک میشود و در عین حال ناآگاهانه بر رویدادهای تاریخی متعدد (و مهم) در نیمهی پسین قرن بیستم تأثیر میگذارد.
این یک فیلم بسیار احساساتی و شاید حتی گاهی اوقات جذاب است، اما به طور قابل توجهی قابل تماشا است و بسیاری از محتوای احساسی آن به اندازه کافی تکان دهنده است. فارست گامپ برای متعادل کردن کمدی، درام و قلب بسیار خوب، و برای اجرای یک اجرای افسانه ای تام هنکس، مطمئناً ارائه می دهد.
24″بی خبر” (1995)
کمدیهای نوجوان دهه 1990 واقعاً نمادینتر از Clueless نیستند، و قابل درک است که چرا به طور کلی به عنوان نقطهای عالی در ژانر کمدی نوجوانان دیده میشود. داستان یک دانشآموز دبیرستانی محبوب به نام چر را دنبال میکند که زندگی اطرافیانش را تحت تأثیر قرار میدهد، اما بعد از اینکه چر او را تغییر میدهد، توسط دختر دیگری که محبوبتر از او میشود، احساس خطر میکند.
این یکی از آن فیلمهایی است که همیشه محبوب بوده است، اما به نظر میرسد هر سال کمی بیشتر میشود، تا جایی که اکنون به یک کلاسیک دست نخورده دهه 1990 تبدیل شده است. بهروزرسانی «Emma» جین آستن برای دهه 1990 بسیار عالی عمل میکند، درست شبیه به نحوه عملکرد یک کمدی کلاسیک نوجوان دهه 1990، «10 Things I Hate About You»، بهعنوان بهروزرسانی کتاب «رام کردن بدخواه» اثر ویلیام شکسپیر.
23پارک ژوراسیک (1993)
پارک ژوراسیک می تواند فیلم پرفروش دهه 1990 باشد. همانطور که استیون اسپیلبرگ از نظر عینی بهترین فیلم کوسه تمام دوران را با آروارهها در سال 1975 ساخت، در نهایت نیز فیلم دایناسور را ساخت که بقیه با آن مقایسه میشوند، زیرا 30 سال پس از اکران، هیچ چیزی به پارک ژوراسیک نزدیک نیست.
به اندازه کافی خنده دار است، زیرا به همان اندازه که عالی است، حتی بهترین فیلم اسپیلبرگ در سال 1993 نیست (در ادامه در مورد آن توضیح خواهیم داد)، که نشان می دهد که چگونه کارگردان واقعاً در این مرحله از حرفه خود در اوج بازی خود بوده است. پارک ژوراسیک با جلوههای ویژهای که همچنان پابرجاست، سرعتی عالی، صحنههای اکشن/تعلیقآمیز عالی، و شخصیتهای به یاد ماندنی، سرگرمی جذابی در بهترین حالت خود است.
22مات و مبهوت (1993)
ریچارد لینکلیتر یکی از بهترین کارگردانان دهه 1990 بود که به فیلمهای کممیزان و شخصیت محور رسید (پیش از طلوع آفتاب در سال 1995 این موضوع را به خوبی نشان میدهد)، اما بهترین کارگردانی او در آن دهه ممکن است «گیج و گیجشده» محصول 1993 باشد. این فیلم گروهی از شخصیتها را در اولین روز تعطیلات تابستانی دنبال میکند و به لطف اینکه در سال 1976 اتفاق میافتد، به شدت نوستالژیک است.
این بیشتر یک کمدی است، و در عین حال یک فیلم نسبتاً سبک است، اما شخصیت ها با ادامه فیلم بسیار دوست داشتنی و به تدریج لایه لایه تر می شوند. این بسیار سرگرم کننده است، و همچنین بسیار صمیمانه است، تضمین می شود هر کسی را که حتی با ذره ای از علاقه به یاد می آورد که چگونه دوران نوجوانی بود، یا هرکسی که هنوز در قلبش حداقل کمی جوان است را تحت تاثیر قرار می دهد.
21″سه رنگ: قرمز” (1994)
بین سالهای 1993 و 1994، کریستوف کیشلوفسکی، فیلمساز تحسینشده لهستانی، چیزی را ساخت که اکنون سهگانه سه رنگ نامیده میشود. هر فیلم (آبی، سفید و قرمز) روی مجموعهای از شخصیتها تمرکز داشت و همه به موضوعات عشق، از دست دادن و اشتیاق پرداختند، حتی در حالی که لحنهای متفاوتی داشتند.
به طور کلی این یک سه گانه موضوعی جذاب است، و در حالی که تشخیص یکی از آن ها به عنوان بهترین کار دشواری است، سومین فیلم، قرمز، ممکن است فیلمی باشد که بیشترین ضربه را به همراه داشته باشد. این یک فیلم کند اما جذاب است که به پیوند عجیبی که بین یک مدل پاره وقت و قاضی بازنشسته شکل میگیرد، نگاه میکند، و در جایی بین آبی روحخراش و سفید کمدی عجیب قرار میگیرد.
پینگ بک: ۳۰ فیلم برتر دهه ۱۹۹۰ (قسمت دوم) – آرپسه
پینگ بک: 10 مورد از بهترین آهنگ فیلم دیزنی – آرپسه